ارسال شده در سه شنبهبرچسب:, -
بخواب و این را در رویایت ببین که
بوسه ی فرشته ی مرگ ،
سعادت نهایی را به طور کامل برایت به ارمغان می آورد
آنان بیهوده می گویند که
ای مرگ ، نمی گذاری بمانم؟
آنان بیهوده می گویند که
ای مرگ ، بشنو که نامت را صدا می زنم
صدایت می زنم
خودکشی
من پیشتر ، مرده ام
تو فقط یک مراسم تدفین هستی که
من منتظرش بوده ام
سیانور
زنده ام در حالیکه از درون مرده ام
برای همیشه ، این پوسته ی خالی را بشکن
منتظر می مانم ، صبورانه منتظر می مانم
بالهای سیاه فرشته ی مرگت
گشوده می شوند و خواب (ابدی) را بر من می گسترانند
بگو این باران است یا اشک
که صورت پینه بسته ات را لکه دار کرده است
سالها از پس هم می آیند و زندگیها از پس هم
گریستن ، اشک ریختن و نزاعی زجرآور (ادامه دارد)
بوی زمین (خاک) تازه کنده شده (به مشام می رسد)
فرشته ای بتُنی ، چراغی روشن کرده است
روی قبری که به سرعت (همه را) می بلعد
عاقبت به آرامش رسیدم ، آه عاقبت آرامش
برای پایان دادن به این جنگ
برای پایان دادن به این جنگ
من فقط منتظر مراسم تدفین بوده ام
ص/خ:::هنوزم مثل اون روزا هواتو دارم و بازم امیدی که بهت دارم به این زودی نمی بازم
نظرات شما عزیزان: